درس چهارم: هم نشين

توضيحات كامل درس فارسي پايه هاي هفتم و هشتم و نهم

درس چهارم: هم نشين

۱,۴۱۲ بازديد

درس چهارم هم نشين

     هم نشين

 * مصاحبت با يك دوست خوب و شكيبا ، هم چون وزش نسيم دل انگيزي است كه احساس آرامش و سبكي و صفاي درون را در ما زنده مي سازد.

معني : هم نشين با دوستي خوب و صبور ، مانند ورزش باد ملايم و خوبي است كه احساس آرامش و راحتي و پاكي درون را در ما شاداب مي سازد.

لغت :مصاحبت : هم صحبتي ، هم نشيني / شكيبا : بردبار ، صبور / دل انگيز : خوب ، پسنديده / سبكي : راحتي ، آرامش / صفا : پاكي

آرايه :مصاحبت مانند وزش نسيم : تشبيه

بيت :

  • ديدار يار غايب ف داني چه ذوق دارد ؟     ابري كه در بيابان بر تشنه اي ببارد

معني : ايا مي داني ، ديدن يار غايب ، چقدر لذّت بخش است ؟ مانند ابري است كه در بيابان بر انسان تشنه اي مي بارد.

لغت : ديدار : ديدن ، ملاقات كردن / غايب : كسي كه در جايي حضور ندارد. / ذوق : شوق و اشتياق

آرايه : ديدار يار غايب به ابر مانند شده است. / تكرار « ر » و « ب » : نغمه حروف / ابر و باريدن » مراعات نظير

نكته دستوري :

بيت از چهار جمله ، تشكيل شده است. ( بعد از ابري فعل « است » حذف شده )

* چه بسيارند كساني كه لاف دوستي مي زنند ، امّا در حقيقت ، گرگاني در جامه ي ميشان اند.

معني : انسان هاي زيادي وجود دارند كه بيهوده ، ادّعاي دوستي مي كنند ، امّا در حقيقت ، مانند گرگ هاي درنده هستند كه خود را در لباس گوسفندان ، مهربان و دوست داشتني ، نشان مي دهند .

لغت : لاف زدن : ادّعاي زياده از حد ، بيهوده گويي ، خودستايي كردن / جامعه : لباس

آرايه : لاف زدن ، كنايه / گرگاني هستند : تشبيه / گرگان و ميشان : تضاد / گرگاني در جامه ي ميشان اند : كنايه

* از هم نشيني با بدان پرهيز كن كه هم چون شمشير برهنه ، ظاهرش زيبا و اثرش زشت است.

                                                                                                (ازامام جواد (ع)...)

معني : از هم نشيني با انسان هاي بد دوري كن ، زيرا مانند شمشيري بي غلاف هستند كه ظاهري زيبا دارند ، امّا نتيجه ي دوستي كردن با آن ها ، ناپسند و زشت است. ( شمشير ، نتيجه اش ، قتل و خون ريزي است و انسان هاي بد كارهاي زشت و ناپسند مي كنند.)

آرايه : هم نشيني با بدان مانند شمشير است : تشبيه / زشت و زيبا : تضاد

 بيت :

  • تا تواني مي گريز از يار بد                  يار بد ، بدتر بود از مار بد

معني : تلاش كن كه از دوست بد دوري كني زيرا ، دوست بد از مار ترسناك ، بدتر است.

آرايه : تكرار « ب » و « د » : واج آرايي / يار بد به مار مانند شده : تشبيه / يار و مار : جناس / بد و بد : تكرار

بيت :

  • مار بد تنها تو را بر جان زند                 يار بد بر جان و بر ايمان زند

معني : مار بد فقط ، جان تو را مي گيرد و تو را نابود مي كند ، اما يار بد علاوه بر جان تو ، ايمان و اعتقاد تو را هم از بين مي برد.

آرايه : مار و يار : جناس / تكرار حرف « ب » : واج آرايي / جان و جان : تكرار

* بدان كه هر كس صحبت و دوستي را نشايد بلكه بايد كه صحبت با كسي دارند كه در وي سه خصلت بود : اول آن كه عاقل بود كه در صحبت احمق و نادان هيچ فايده نبود ؛ دوم آن نيكو خلق بود ، كه در بدخو سلامت نبود ؛ سون آن كه به صلاح بود ، كه هر كه به معصيت ، مصر بود از خداي نترسد و هر كه از خداي نترسد ، بر وي اعتماد نبود.

معني : آگاه باش كه هر كسي شايسته دوستي و هم نشيني نيست ، بلكه شايسته است كه با كسي هم نشين باشيم كه داراي سه ويژگي باشد : اول آن كه دانا باشد ، زيرا هم نشيني با انسان احمق و نادان هيچ سود و فايده اي ندارد ؛ دوم آن كه ، خوش اخلاق باشد زيرا انسان بد اخلاق بيمار و ناراحت است ؛ سوم آن كه درستكار و صالح باشد ، زيرا هر كسي كه به گناه كردن اصرار دارد از خدا نمي ترسد و قابل اعتماد نيست.

لغت : صحبت : هم نشيني / نشايد : شايسته نيست / خصلت : ويژگي / عاقل : دانا / احمق : نادان / نيكو خلق : نيكوكار ، درستكار / بد خو : بد اخلاق / صلاح : نيكي ، درستي / معصيت : گناه ، نافرماني / مصر : اصرار كننده ، پافشاري كننده / اعتماد : پشت گرمي ، ياري ، اميد داشتن به كارآيي

آرايه : عاقل و احمق : تضاد / عاقل و نادان : تضاد / نيكو خلق و بد خلق : تضاد

بيت :

  • با بدان كم نشين كه صحبت بد           گرچه پاكي ، تو را پليد كند

معني : با انسان هاي بد كم تر دوستي و هم نشيني كن ، زيرا انسان هاي بد تو را كه پاك هستي ، آلوده مي سازند.

آرايه : اين بيت يك تمثيل است .

پليد و پاك : تضاد / تكرار « ب » در مصراع اول : نغمه ي حروف

بيت :

  • آفتابي بدين بزرگي را                        لكه اي ابر ، ناپديد كند

معني : لكه اي ابر ، آفتاب به اين بزرگي را پنهان و ناپديد مي سازد. ( دوستي با بدان مانند لكّه اي ابر است كه آفتاب را پنهان مي كند ، انسان را آلوده مي سازد)

آرايه : هر كس با بدان نشيند اگر نيز طبيعت ايشان در او اثر نكند ، به طريقت ايشان متّهم گردد .

معني : هر كسي كه با انسان هاي بد ، هم نشيني كند اگر خلق و خوي آن ها در او تأثير نگذارد راه و روش نادرست آن ها به او نسبت داده مي شود . ( به او تهمت ناروا زده مي شود .)

لغت : طبيعت : سرشت ، خلق و خوي / طريقت : راه و روش / متّهم : كسي كه كار بدي به او نسبت داده مي شود ، مورد تهمت واقع شده

آرايه : نشيند ، نكند و گردد : سجع

بيت : 

  • پسر نوح ، با بدان بنشست          خاندان نبوّتش گم شد

معني :پسر نوح (ع) به خاطر هم نشيني با انسان هاي بد از خاندان پيامبري رانده شد و مقام و مرتبه ي خويش را از دست داد .

لغت : خاندان : خانواده ، دودمان / نبوّت : پيغمبري ، رسالت

آرايه :  نوح و نبوّت : مراعات نظير / تلميح به داستان حضرت نوح (ع)

بيت : 

  • سگ اصحاب كهف روزي چند           پي نيكان گرفت و مردم شد

معني : سگ اصحاب كهف ( ياران غار ) مدّتي به خاطر همراهي با انسان هاي خوب ، به مرتبه و مقام انساني رسيد .

لغت : اصحاب : ج صاحب ، ياران / كهف ( kahf) : غار / مردم : انسان

آرايه : تمليح به داستان اصحاب كهف

توجه : اصحاب كهف : چند نفري بودند كه در دوره ي دقيانوس از شهر بيرون رفتند و در غاري خوابيدند و 300 سال در خواب بودند ...

نكته ي دستوري :  در مصرع دوم « مردم » اسم جمع نيست . گاهي در گذشته بر خلاف امروز به معني مفرد انسان به كار مي رفت و فعل آن هم به صورت مفرد بود .

مثل هم نشين بد چون آهنگر است ، اگر جامه نسوزد ، دود در تو گيرد و مثل هم نشين نيك چون عطار است كه اگر مشك به تو ندهد ، بوي در تو گيرد .

معني :  هم نشين بد مانند آهنگري است كه اگر لباس تو را نسوزاند ( ظاهر تو را تغيير ندهد ) بوي دودش در تو اثر مي كند . ( رفتار و باطن تو را تغيير مي دهد .) و مثل هم نشين خوب همانند عطر فروشي است كه اگر مادهّ ي خوشبوي به تو ندهد. ( باطن تو را تغيير ندهد ) ، دست كم ، بوي خوش در تو اثر مي گذارد . ( در ظاهر و رفتار تو تأثير  مي گذارد . )

لغت : عطّار : عطر فروش / مشك : مادهّ ي خوشبو

آرايه :  آهنگر ، دود و سوختن : مراعات نظير / عطار ، مشك و بوي : مراعات نظير ( در اين عبارت شبكه ي معنايي وجود دارد . ) / نسوزد ، گيرد : سجع / مثل هم نشين ... : تمثيل / بد و نيك : تضاد / هم نشين بد به آهنگر و هم نشين نيك به عطّار : تشبيه

بيت : 

  • هم نشين تو از تو ، به بايد         تا تو را عقل و دين بيفزايد

معني :  هم نشين تو  بايد از خودت بهتر باشد ، تا اين كه چيزي را به عقل و دين تو اضافه كند .

نكته ي دستوري : به ( = بهتر ) : صفت تفضيلي

تاريخ ادبيات

غزّالي ، محمد : ابو حامد امام محّمد بن محمّد غزالي ( 450 - 505 ه . ق ) از دانشمندان معروف دوره ي سلجوقي است . وي در فقه و حكمت و كلام ، سر آمد روزگار خويش بود . پدرش مردي بافنده بود و برخي لقّب غزالي را به مناسبت پيشه ي او مي دانند . وي به مدّت پنج سال در مدرسه ي نظاميّه تدريس كرد و در طابران توس درگذشت و همان جا مدفون شد . از آثار او مي توان به كيمياي سعادت ، نصيحه الملوك و احياء علوم الدّين اشاره كرد .

 

خودارزيابي :

1- در متن درس چه كساني به عنوان مشاوران خوب ، معرّفي شده اند ؟

پدر و مادر ، معلّمان دلسوز ، مربيِّان با تجربه

2- در سخن امام جواد (ع) تشبيهي به كار رفته است . اين تشبيه را توضيح دهيد.

امام جواد (ع) فرموده اند : « از همنشيني با بدان ، پرهيز كن كه هم چون شمشير برهنه ، ظاهرش زيبا و اثرش زشت است » ايشان دوستان بد را از دوجهت مثل شمشير دانسته اند يكي از جهت ظاهر كه زيبا ، خوش قد و قامت و درخشنده است ديگر از جهت تأثيري كه به جاي مي گذارد كه چون نتيجه ي استفاده از شمشير ، قتل و خون ريزي است . اثرش مثل هم نشيني با انسان هاي بد ، زشت ، ناپسند و زيان بار است.

3- به نظر شما چرا سعدي ، پسر نوح (ع) را با سگ اصحاب كهف ، مقايسه كرده است ؟

چون خواسته بگويد حتي فرزندان پيامران نيز اگر با بدان همدلي و هم نشيني كنند ، مقام و منزلت خويش را از دست مي دهند و از آن طرف اگر حيوان بي ارزشي چون سگ با خوبان و نيكان ، همدلي و همراهي كند ارزش و اعتبار مي يابد.

*****************************************************

1-حرف هاي جدول را به گونه اي به هم بپيونديد كه واژه هايي از متن درس به دست آيد.
م      ص      ا      ء      ب     ط
ع      خ       خ     ا       س    ر
م      س     ء     ل        ه     ي
ي      ا        ل     ذ        و       ق
ق     خ      ص    ا        ل      ت

2-كلمۀ مناسب را با توجّه به جمله، انتخاب كنيد.
الف( تنهايي يكي از ………… مصائب است. سنگين ، سنگين تر، سنگين ترين
ب( يار بد، ………… بوَد از مار بد. )بد، بدترين، بدتر
ج( سقفي بي ستون و اين………… است. عجب، عجب تر، عجب ترين
د( ميهن ما ………… از هر كشور ديگر جهان است . زيبا، زيباتر، زيباترين

3-دو نمونه پرسش اِنكاري از درس هاي پيشين بيابيد و بنويسيد.

4-مفهوم كلّي حكايت زير را در يك بند بنويسيد.

يكي از بزرگان، پارسايي را گفت:چه گويي درحقِ فلان عابد كه ديگران درحقِ وي به طعنه، سخن ها گفته اند؟

گفت:بر ظاهرش، عيب نمي بينم و در باطنش، غيب نمي دانم

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.